خاطرهی من از صدای فندک زیپو
zippo
لااقل ده سالی بود که اون صدا رو نشنیده بودم. داشتم سرکلاس کامپیوترم رو آماده میکردم تا تدریس رو شروع کنم که اون صدا اومد و یهو همه جور حسّای عجیب و غریب رو با خودش آورد. جالب این بود که موضوع کلاس اون روز صابون، جنسیت و سیگار بود، یعنی تاریخ فرهنگی تبلیغات! و اون لحظه لااقل برای من یه لحظهی فرهنگی به حساب میومد. تو همین لحظه بود که اون صدای آشنا، متفاوت و پر از معنی و خاطرات خوب وبد شروع شد.
چِلق . . . چِلق . . . چِلق . . .
صدا از کجا میاومد؟ سمت راست ردیف جلو رو نگاه کردم و یکی از دانشجوهام رو دیدم. صدا از طرف اون بلند میشد.
چِلق . . . چِلق . . . چِلق . . .
صدای خوردن فلز روی فلز. طاقت نیاوردم و پرسیدم:
«اون که دستته زیپوئه؟»
با لبخند جواب داد «بله زیپوئه.»
گفتم :«سالها بود از اینا ندیده بودم و صداشو نشنیده بودم. پدرم یکی از اینا داشت.»
خلاصه
یه گپ کوتاهی قبل از شروع کلاس با هم داشتیم. کلاس اون روز تموم شد ولی من
همچنان تو فکر زیپو بودم و اینکه صدا و خاطرات چه قدرتی دارند. چطور یه
صدای خیلی کوچیک میتونه جزئی از زندگی ما بشه و یه نام تجاری تا چه حد
میتونه تو روان یه آدم تأثیری موندگار داشته باشه. راستش من هیچوقت سیگار
دود نکردم ولی بازم اون صدای لعنتی رو خوب میشناسم. زیپو صدای خیلی خاصی
داره. اول خود محصول و اسمش، و حالا این صدا… باعث شد به گذشتههای دورتری
برگردم و در مورد این نام تجاری، تصوری که ایجاد کرده و تبلیغاتش بیشتر
بدونم.
زیپو یه محصول ممتاز بود. همیشه
یکیدوتاش جلو چشمت بود. پدر و مادرم هر دو این محصول رو داشتن ولی برام
عجیبه که زیپو همیشه منو یاد پدرم میندازه. البته اگه به روشهای بازاریابی
زیپو توجه کنیم خیلی عجیب نیست که آدم یاد پدرش بیفته. زیپو همیشه با یه
چهرهی قوی، تا حدی خشن و بادوام معرفی میشد. درست شبیه پدرای دههی ۵۰٫
این محصول ضمانت مادامالعمر داشت و در صورت خرابی، اون رو بی حرف پیش
تعمییر میکردن. این روزا هم زیپو جزو محصولات کمیابیه که همچنان با همون
ادعای قدیمی ساخته میشه و شرکت سازنده به این که روی حرف خودش ایستاده
افتخار میکنه.
با این که شرکت فعالیتش
رو از دههی ۳۰ شروع کرده بود، زیپو در جریان جنگ جهانی دوم به موقعیت
ممتاز خودش دست پیدا کرد، یعنی وقتی که از تولیدات تجاری دست کشید و
محصولات خودش رو معطوف به جبهههای جنگ کرد. مدیرعامل وقت شرکت، فندکهای
تولیدی رو به خطوط مقدم جبهه فرستاد. داشتن زیپو برای سربازای آمریکایی
عادی محسوب میشد و همون طور که AdWeek در مقالهی
نگاهی دوباره به تاریخچهی زیپو، معروفترین فندک آمریکایی میگه:
«میلیونها آمریکایی به فندکی سوگند میخوردند که نه تنها سیگارشون رو روشن
میکرد، بلکه روشنایی برای کار با ابزار و حتی گرم کردن قوطی جیرهی غذاشون
رو هم بر عهده داشت و گاهی جونشون رو هم نجات میداد. ارنی پایل، خبرنگار
جنگ، فندک زیپو رو پرطرفدارترین وسیله در میدان نبرد معرفی کرد».
منبع: سایت پاسارگاد تاباک
الله اکبر سید چلاق